5 مطالبه صنایع پایین‌دستی از دولت

عکس: رضا جلالی/ دنیای اقتصاد

بورس کالا- صنایع پایین‌دستی صنعت پتروشیمی را می‌توان یکی از صنایع بسیار مهم در کشور دانست که جایگاه خطیری در زنجیره ارزش این صنعت داشته و از اشتغال‌زایی بالایی نیز برخوردار است. فعالان این صنعت هم‌اکنون مطالبات بحقی از دستگاه‌های تصمیم‌ساز اقتصادی و ارگان‌های نظارتی داشته که هم اکنون بخش بزرگی از آنها محقق نشده است. مطالبه درخصوص حمایت از صادرات به بازارهای هدف، وجود نداشتن قراردادهای اقتصادی به منظور استفاده از تعرفه ترجیحی در بازارهای هدف، ناهمخوانی دریافت مالیات بر ارزش افزوده از سوی کدهای معاف از مالیات یا سایر خریداران در بورس کالا، توجه بیشتر به تشکل‌های صنفی، حضور این بخش‌های اقتصادی در تصمیم‌گیری‌های کلان و نیاز به حمایت‌های همه‌جانبه از تولید را می‌توان از این قبیل مطالبات به شمار آورد. در نشستی صمیمی با برخی فعالان برجسته این عرصه همچون رضا محتشمی‌پور مدیرکل دفتر صنایع تکمیلی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، روح‌الله وحیدکیانی مدیر تنظیم بازار این دفتر، آرین قصری مدیر کمیته روابط عمومی انجمن ملی پلاستیک، علی لشگری عضو هیات مدیره انجمن ملی پلاستیک و میثم باقری کارشناس بازار محصولات پتروشیمی به بررسی این مطالبات پرداختیم. با توجه به اهمیت این موارد و همچنین سایر رخدادهای تاثیرگذار بر این بازار و صنعت مهم، بر آن شدیم تا با ادامه این قبیل نشست‌های تخصصی به موشکافی بیشتر مشکلات و موانع بخش‌های مختلف صنعت پتروشیمی بپردازیم.

 

با توجه به رفع محدودیت‌های بین‌المللی از اقتصاد ایران، به نظر می‌رسد فضا برای ورود سرمایه‌گذاران خارجی فراهم شده باشد. به عقیده شما در حال حاضر چه چالش‌هایی در فضای کسب و کار ایران مانع از تحقق این مهم خواهند شد؟

دکتر قصری: ایران از نظر رتبه‌بندی فضای کسب و کار در جایگاه خوبی قرار ندارد و از دلایل ایجاد این فضا می‌توان به بحث سرمایه‌گذاری (سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی) و بحث نقدینگی اشاره کرد.

در شرایط کنونی متاسفانه میزان جذب سرمایه‌های داخلی برای تولید کشور پایین است و صاحبان سرمایه بیشتر تمایل دارند به فعالیت‌های تجاری و خدماتی بپردازند تا سرمایه‌های خود را جذب بخش تولید کنند. بنابراین برای اینکه ایران بتواند به کشوری در حال توسعه و پیشرفته تبدیل شود باید در مسیر درستی گام بردارد و تا حد امکان از توانمندی همه بخش‌های کشور بهره گیرد. در شرایط کنونی در‌آمد زاینده در بخش تولید و کشاورزی از دست می‌رود و بیشتر منابع مالی کشور صرف صنعت نفت و گاز می‌شود و سرمایه‌گذاری قابل توجهی را در بخش‌های مهم و حساس شاهد نیستیم؛ حال آنکه با برنامه‌ریزی سازمان‌یافته و استفاده مطلوب از منابع می‌توانیم جهشی چشمگیر را در این بخش‌ها تجربه کنیم.

بررسی‌ها نشان می‌دهند هند با رشدی 17درصدی در سال 2013 نسبت به سال 2012حدود 28 میلیارد و 200 میلیون دلار سرمایه جذب کرده و جایگاه اول را به خود اختصاص داده است. کشور دوم ترکیه با 9/ 12میلیارد دلار جذب سرمایه در سال 2013 در جایگاه دوم قرار گرفته است. سومین کشور امارات است که با رقم 5/ 10 میلیارد دلار در این زمینه به رقابت با دیگران پرداخته و عربستان با 3/ 9 میلیارد دلار در رتبه چهارم است. ایران با توجه به اینکه پنجمین کشور توانمند اقتصادی در منطقه است تنها 3 میلیارد دلار جذب سرمایه دارد و حدود 36 درصد کاهش جذب سرمایه‌گذاری خارجی در سال 2013 نسبت به سال 2012 را داشته است.

به‌طور کلی منابع مالی کشور را می‌توان از منابع داخلی یا ایجاد انگیزه در جذب سرمایه‌های خارجی تامین کرد. علت افت در مسیر جذب سرمایه‌گذاری خارجی و روند نامطلوب جذب این نوع سرمایه در کشور ما را حتی می‌توان به سرمایه‌گذاری داخلی تعمیم داد و در این راستا به ضعف اقتصادی و میزان تورم کشور در نرخ کالاها و دستمزدها اشاره کرد که این امر باعث می‌شود سرمایه‌گذاران نتوانند تصمیم درستی در مورد سرمایه‌گذاری به خصوص در بخش صنعتی (که پروسه‌ای بلند‌مدت است) گرفته و با چالش‌های اساسی رو‌به‌رو می‌شوند. از علل دیگر می‌توان به اهدای امتیازات (رانت) اشاره کرد که این امتیازات به برخی از سرمایه‌گذاران داخلی و افراد خاص داده می‌شود و این عامل باعث ایجاد نا‌امنی فکری و روانی برای دیگران شده و توزیع منابع را به‌صورت ناعادلانه و غیر‌مناسب صورت می‌دهد؛ کما اینکه مدل‌های اقتصادی در کشور نشانگر این موضوع است که افرادی که رشدهای سریع و آنچنانی داشتند از این طریق توانستند به سرعت بیشتری مسیر را طی کنند. این در حالی است که به‌طور خاص در فضای تولید محصولات پتروشیمی، در صورت تسهیل فضای کسب و کار با توجه به منابع ارزشی که در کشور وجود دارد (منابع نفت و گاز) باور سرمایه‌گذاری پتروشیمی در صنایع تکمیلی ایجاد می‌شود و می‌توانیم در این صنعت پیشرفت کنیم.

مهندس رضا محتشمی‌پور: به‌طور کلی صنعت پتروشیمی صنعتی جذاب است و می‌توان گفت ورود مدیران به این صنعت حداقل از سال 87 به بعد اتفاق افتاده و تا به حال هیچ کاندیدای ریاست جمهوری را نداشتیم که در مورد صنعت پتروشیمی در بخش پایین‌دستی صحبت نکرده باشد. صنایع پایین‌دستی پتروشیمی بر خلاف باور برخی نه تنها رشدی مطلوب نداشته بلکه طی چند سال اخیر در مسیری رکودی گام برداشته و رشدی سرطانی را طی کرده است. شاهد این مدعا را می‌توان دو مورد زیر در نظر گرفت:

1) وزارت صنایع بر این اعتقاد است که به‌طور مثال صنعت پلاستیک کشور ما 9/ 18 میلیون تن ظرفیت نصب شده در کشور دارد. این در حالی است که کل پلیمری که در بازار داخلی فروش رفته هیچ وقت بیشتر از 4/ 3 میلیون تن نبوده است. سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چرا ما این همه ظرفیت ایجاد کرده‌ایم؟ (البته این ارقام طی این چند سال بیشتر هم شده است).

2) از نظر تولید در یک دوره 8 ساله رشد مصرف پلیمرخام کشور ما دو رقمی بوده است، اما برای مثال ظرف یک دهه گذشته صنعت پلاستیک به‌طور متوسط مصرف مواد اولیه خود را به بالای 10 درصد در سال افزایش داده است (این مساله را در هیچ صنعت دیگری در کشور نمی‌بینیم) که این امر حاکی از آن است که تولید ما در این صنعت افزایش داشته است و از نظر کمی با رشد روبه رو بوده ایم و در این صنعت افزایش ظرفیت داشته ایم. در اغلب پروژه‌های پتروشیمی که در مناطق مختلف کشور احداث می‌شوند بلافاصله بعد از زمان احداث همه به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توانیم صنایع پایین‌دستی را ایجاد کنیم و این مساله نشانگر این موضوع است که ذهنیت سرمایه‌گذاری در صنعت پایین دستی کیفی نیست و یک امر کمی است. اما جنس مساله و مشکل رشد کیفی پایین است. امروز ما کارخانه‌های زیادی در کشور تاسیس کرده‌ایم و تقریبا در سال‌های گذشته هیچ دولتی نداشتیم که برنامه اشتغال زود بازده نداشته باشد.

 

دنیای اقتصاد:‌تمام این برنامه‌ها اولین جایی که به آن ورود می‌کنند صنعت پایین دستی پتروشیمی است. چرا؟ به دلیل اینکه این صنعت صنعتی است که اولا اشتغال زا است (البته به شرط آنکه اشتغال در این صنعت ایجاد شود و جایگزین اشتغال در صنایع دیگر نشود. این اتفاق زمانی می‌افتد که بازار و حجم صنعت توسعه پیدا نکند و ظرفیت توسعه پیدا کند؛ به این معنا که یک ظرفیت وارد شده و یک ظرفیت خارج شده است. دوم اینکه ورود به این صنعت ساده است. به‌عنوان مثال برای ورود به صنعت پلاستیک ما به راحتی در یک برنامه ضربتی می‌توانیم ظرفیت‌سازی جدید را انجام دهیم و حجم زیادی اشتغال ایجاد کنیم. نتیجه اینکه آمار ظرفیت‌سازی بالا می‌رود، اما سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که با پیش‌فرض تامین مالی با کدام تکنولوژی این کار انجام شود؟

محتشمی‌پور:‌ما به دلیل محدودیت‌هایی که تکنولوژی برایمان ایجاد می‌کند نمی‌توانیم همپای تولید‌کننده‌های صنعتی دنیا پیش برویم. به‌عنوان مثال تولید کالایی همچون بطری آب را در نظر بگیرید. اگر بخواهیم ماشین‌آلات روز تولید این محصول را وارد کنیم نیاز به اقدامات نرم افزاری قبل از وارد کردن تجهیزات داشتیم و ارتقای سطح تکنولوژی ماشین بدون تحقق این امر امکان‌پذیر نبوده است.

بطری آب در کشور ما وزن بیشتری نسبت به بطری‌های آب در کشورهای اروپایی دارد و مقدار پلیمری که در بطری آب در کشور ما مصرف می‌شود خیلی بالا است. این امر از کجا نشات گرفته؟ اگر ما هم بخواهیم میزان مصرف پلیمر را در بطری کاهش دهیم که قیمت تمام شده پایین بیاید و مسائل زیست محیطی آن هم کمتر شود بخشی از مساله ما ماشین آلات است و اگر بخواهیم ماشین آلات اضافه کنیم مشکلی که پیش می‌آید آن است که هیچ قانونی این مساله را پشتیبانی نمی‌کند.

اگر در کشورهای اروپایی این استراتژی (استفاده از ماشین‌آلات با تکنولوژی بالا) را در پیش می‌گیرند، یکسری قوانین زیست‌محیطی هم از این روند حمایت می‌کند و در واقع علاوه بر صرفه اقتصادی، قوانین زیست محیطی هم به کمک می‌آید و برای خرید ماشین تولید‌کننده با تکنولوژی بالاتر صرفه ایجاد می‌کند اما در کشور ما اولین مساله مطرح شده این است که 1) آیا به سمت تکنولوژی بالاتر رفتن برای ما صرفه دارد؟ 2) آیا این مساله در اولویت سیاست‌گذاری صنعتی ما است؟

مساله دیگر بازار این محصولات است. بازار ما هم به دنبال محصول با تکنولوژی خیلی بالا نیست. نتیجه ترکیب موارد بالا و همچنین دسترسی به این ماشین‌آلات از کشور‌های خارجی یا سرمایه‌گذاری در بخش ماشین‌سازی در داخل کشور این است که این صنعت در سطح فعلی باقی مانده و رشد مطلوبی نداشته است.

مساله‌ای که اخیرا اتفاق افتاده این است که تعرفه ماشین‌آلات از تعرفه قطعات هم پایین‌تر آمده، بنابراین واردات قطعات مونتاژ هم صرف نمی‌کند و مقرون به صرفه‌تر است که کل ماشین در کشورهای خارجی ساخته شود و با برند ایرانی وارد کشور شود. در نتیجه می‌توان گفت اولا منبع تکنولوژی در سال‌های اخیر ضعیف شده و شاید بتوان گفت از بین رفته است و ثانیا حجم ظرفیت ایجاد شده روز به روز بالاتر می‌رود.  جمع دو مورد بالا باعث ایجاد مسائلی می‌شود اعم از اینکه حجم بسیار زیادی ظرفیت غیر‌فعال داریم که کل هزینه این بخش غیر‌فعال باید در بخش فعال پوشش داده شود (قیمت تمام‌شده بسیار بالا) و همچنین سطح کیفی تولیدات ما به شدت پایین می‌آید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.