شاخص قیمت را به بورس برگردانید!/حقیقتی تلخ بهتر از یک دروغ شیرین است

شاخص کل بورس نیز همان گلوله برفی است که هر چه می رود تحت تأثیر سودهای نقدی تقسیمی شرکت ها بزرگتر می شود و حتی این روزها هم که در سراشیبی قرار گرفته و هر روز با آب شدن سرمایه سهامداران نزول به کانال های پایین تر را تجربه می کند، حرکتی مطابق با میزان کاهش قیمت سهام را ندارد
"دروغ مانند برف است که هرچه آن را بغلتانند بزرگتر می شود." شاخص کل بورس نیز همان گلوله برفی است که هر چه می رود تحت تأثیر سودهای نقدی تقسیمی شرکت ها بزرگتر می شود و حتی این روزها هم که در سراشیبی قرار گرفته و هر روز با آب شدن سرمایه سهامداران نزول به کانال های پایین تر را تجربه می کند، حرکتی مطابق با میزان کاهش قیمت سهام را ندارد. چراکه سودهای نقدی شرکت ها مانع از آن می شود که این نماگر واقعیت های موجود در بازار را به خوبی نشان دهد. بطوریکه نحوه محاسبه اشتباه و نادرست این شاخص منجر به بروز آسیب هایی می شود که می تواند در بلندمدت آثار مخربی را بر بدنه بازار وارد سازد.

به گزارش بورس نیوز، فرمول محاسباتی این نماگر در حالی چندان نمایان گر واقعیت های موجود در بازار نیست که برای بررسی خوب بودن اوضاع بورس باید مشخص کرد که عملکرد خوب بازار سهام با چه ملاک هایی سنجیده می شود؟

در گام نخست باید شاخص های عملکرد بورس را تعریف کرد تا در گام بعدی بتوان با استفاده از آن قیاسی درست را انجام داد.

در این رابطه ساده ترین و ابتدایی ترین شاخص عملکرد بورس، شاخص کل است که به وضوح می توان دید که خیلی وقت ها گمراه کننده عمل می کند.

اما چرا این اعتقاد وجود دارد که شاخص کل بورس اغواکننده است و سهامداران و سرمایه گذاران را به آدرس غلط راهنمایی می کند؟

ادعای اینکه شاخص بازده نقدی و قیمت یا همان TEDPIX گمراه کننده است را می توان چنین بیان کرد که اکثریت جامعه سهامداران و بازیگران بازار سرمایه برای پی بردن به برآیند کلی وضعیت بازار به این شاخص می نگرند و هنگامی که اکثر نمادهای قابل معامله با کاهش قیمت مواجه است، نماگر مذکور نه تنها منفی نیست، بلکه با افزایش نیز همراه می شود. این امر بیانگر این است که شاخص کل بورس به سهامداران و سرمایه گذاران آدرس غلط می دهد. از این رو شاخص بازده نقدی و قیمت به هیچ وجه نمی تواند نشان دهنده رفتار و جو روانی و احساسات واقعی حاکم بر بازار باشد.

آنچنان که اکثر قریب به اتفاق سرمایه گذاران و سهامداران موافق انتشار شاخص قبلی یعنی شاخص بازده قیمتی یا TEPIX که سال های گذشته اعلام می شده، هستند و اعتقاد دارند در شاخص بازده قیمتی احساسات واقعی بازار بیشتر خودنمایی می کند تا شاخص بازده نقدی و قیمت.

این روند گمراه کننده به ویژه در مقاطع خاصی از سال همانند فصل برگزاری مجامع عادی سالیانه شرکت ها و افزایش فرآیند تقسیم سود نقدی آنها شدت بیشتری به خود می گیرد. عرضه های اولیه به ویژه در شرکت های مشمول اصل 44 قانون اساسی نیز که طی حدود هشت سال اخیر اجرایی شده، از دیگر مواردی است که موجب متورم شدن شاخص کل می شود تا بزرگ نمایی این نماگر نسبت به وضعیت واقعی بازار را بیشتر شاهد باشیم.

در بیان مهمترین عامل چرایی این موضوع بایستی به آثار ناشی از رسوب سود نقدی در رقم این نماگر اشاره کرد که از زمان انتشار شاخص TEDPIX و طی سنواتی که این نماگر محاسبه شده با انباشت مبالغ سود تقسیمی شرکت ها در مجامع آنها، شاخص همانند گلوله برفی شده که هرچه آن را می غلتانند، بزرگتر می شود!

بطوریکه فرمول محاسباتی شاخص کل به دلیل اعمال میزان سودهای نقدی تابعی اکیداً صعودی است و به دلیل اینکه سود نقدی شرکت ها هیچگاه منفی نمی شود، حتی چنانچه قیمت سهام تمام شرکت های قابل معامله در بورس صفر شود، این نماگر باز هم عددی مثبت و بزرگتر از صفر خواهد بود.

این در حالی است که شاخص ها در تمام دنیا حرکتی سینوسی دارند، در نتیجه تصور برگشت آن در هر مقطعی منطقی بوده و برخلاف شاخص فعلی بورس نمی توان رشد آن را مداوم و پایدار تلقی کرد. علاوه بر اینکه میزان بازدهی شاخص مذکور و بازدهی واقعی سهامداران و سرمایه گذاران تفاوت زیادی دارند.

اینجاست که تغییر فرمول محاسباتی شاخص کل که پیش از این برای بالا نشان دادن میزان رشد و بازدهی بورس اقدامی مؤثر بوده، اما این ترفند امروز به دلیل آنکه نمی تواند به خوبی وضعیت ارزش بازار را به درستی بیان کند، دیگر کارایی لازم را ندارد و بهتر است برای این امر که در حال حاضر به معضلی برای بورس بدل شده، شاخص های متنوع و کاراتری طراحی گردد. همانند آنچه که در دنیا انجام شده و از میان تمام شاخص های مختلفی که طراحی گردیده، امروزه بهترین آنها توسط سرمایه گذاران و رسانه ها رصد می شود که از جمله این نماگرها می توان به شاخص داوجونز، کک، دکس، اس اند پی، نیکی و فوتسی اشاره کرد.

اما باید از خودمان بپرسیم دلیل معروف شدن این شاخص ها چیست؟

پاسخ این سوال واضح است. چراکه این نماگرها نماینده واقعی تری از احساس بازار و فعالان آن هستند. هرچند شاخص هایی هم که نسبت به نماگرهای مذکور گم نام مانده اند و کمتر مورد توجه رسانه ها و سرمایه گذاران قرار می گیرند، اما کاربردهای خود را نیز دارند.

نتایج به دست آمده از نظرسنجی اخیر بورس نیوز هم گواه این مطلب است که عمده فعالان بازار سرمایه موافق بازگشت شاخص بازده قیمتی هستند تا ذینفعان و مسئولان وضعیت بازار را بهتر درک کنند. بطوریکه از میان بیش از 4600 رأی ارایه شده بیش از 85 درصد نظرات با بازگشت شاخص قیمتی موافق هستند و تنها کمتر از 15 درصد معتقدند اعلام این نماگر چندان در درک بهتر بازار توسط فعالان و بازیگران آن اثرگذار نیست و شاید دلیل آن را بتوان در این امر دانست که انتقاداتی هم به فرمول شاخص مذکور وجود دارد.

شاخص قیمت را به بورس برگردانید!/حقیقتی تلخ بهتر از یک دروغ شیرین است

از این رو به نظر می رسد یک راهکار اساسی جهت حل این مشکلات اعلام شاخص های متنوع باشد. به عنوان مثال اعلام شاخص هایی همچون شاخص سهام شناور آزاد، 50 شرکت فعال تر، 30 شرکت بزرگ و یا طراحی شاخص براساس تعداد سهامداران خرد می تواند در این زمینه مفید باشد. ضمن اینکه شاید بتوان شاخصی طراحی کرد که مقدار آن بر مبنای مابه التفاوت تغییرات قیمت سهام و سود نقدی تعیین شود تا به عنوان مثال اگر شرکت ها 2500 واحد سود تقسیم کردند و قیمت ها 2000 واحد افزایش یابد، شاخص به ازای مابه التفاوت آنها یعنی 500 واحد تغییر کند و بازدهی سرمایه گذاران نیز بهتر نمایش داده شود.

در پایان گفتنی است اعلام شاخص های متنوع این مزیت را دارد که به مرور زمان فعالان بازار شاخص بهتر را بر می گزینند و انباشت سودهای نقدی در شاخص کل همانند آنچه تاکنون وجود داشته، به اشتباه سرمایه گذاران را در بالا نشان دادن میزان بازدهی سرمایه گذاری در بورس به گمراهی نمی کشاند؛ چراکه طبق یک مثال آفریقایی حقیقتی تلخ بهتر از یک دروغ شیرین است .....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.