ساله 84 بود که پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور دولت نهم نام علی صالح آبادی به عنواندبیر کل بورس بر سر زبان ها افتاد، در آن زمان فعالان بازار سرمایه درگیر و دار بازاری سراسر منفی بودند چشم امیدشان به دکتر جوانی بود که آن روزها با سن 28 سال از مدیریت تالار منطقه ای کرج آمده بود تا به عنوان بالاترین مقام بازار سرمایه ایفای نقش کند.
براساس گزارش بورس نیوز، قدیمی های بورس به خاطر دارند که حال و اوضاع آن روزهای بورس دست کمی از سال 93 نداشت، در آن زمان شروع فعالیت صالح آبادی در سازمان کارگزاران بورس که انتخابش بازتاب های مختلفی را هم در پی داشت، هم زمان بود با اول آذر 94، سالروز تصویب قانون بازار اوراق بهادار، در آن سال صالح آبادی می دانست علاوه بر اجرای قانون بازار اوراق بهادار وظیفه مهمتر دیگری دارد چراکه چشم امید هزاران سهامدار خسته و زیان دیده به دستان و افکار دکتر جوان بورس بود، سر و سامان دادن بازار سرمایه بحران زده سال 84 شاید مهمترین وظیفه صالح آبادی و تیمش بود. در آن زمان علی صالح آبادی آمد تا شاید اعتماد و اطمینان رفته از بورس مجدداً به این بازار بازگردد.
ماحصل 9 سال فعالیت دکتر جوان
در دوران 9 ساله فعالیت صالح آبادی در سازمان بورس اوراق بهادار اقدامات قابل توجهی در جهت رشد و توسعه بازار سرمایه به انجام رسید که از مهمترین آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
همچنین برخی اقدامات دیگر از جمله افزایش حجم معاملات، افزایش تعداد کدهای معاملاتی و افزایش تنوع صنایع فعال در بورس نیز از جمله اقدامات دیگر صالح آبادی می باشد که باید به آن اشاره کرد به طور کلی مجموع فعالیتهای صالح آبادی مثبت بود و ایراد اصلی این تیم مدیریتی دخالت وبازیگری به جای نظارت و داوری بود .
اما علی رغم اقدامات انجام شده در بازار سرمایه انتقادات و کاستی هایی نیز به عملکرد صالح آبادی وارد است، انتقاداتی که از اواخر سال 87 یعنی چند ماه پس از تصویب تغییر فرمول محاسبه شاخص کل بورس در اردیبهشت 87 از شاخص قیمت به شاخص بازده نقدی و قیمت آغاز شد اما این انتقادات آنجایی شدیدتر شد که رفته رفته اهالی بازار دریافتند آنچه که برای مسئولین و متولیان بازار سرمایه اهمیت دارد رقم و رنگ شاخص است تا حال و احوال واقعی و درونی بورس. این زمان درست نقطه آغاز تغییر جایگاه سازمان بورس از نهاد نظارتی به نهاد اجرایی و دخالتی بود. اقداماتی که هر روز منجر به دورتر شدن بازار سرمایه از یک بازار کارا بر مبنای واقعیات و در رأس آن عرضه و تقاضا بود.
با تغییر فرمول شاخ کل دیواری بلند به جهت پوشاندن واقعیات اقتصادی و نیز واقعیات بورس خواسته یا ناخواسته پدید آمد، دیگر میزان کسب سود یا ضرر پرتفوی سهامداران آن چیزی نبود که دماسنج اقتصاد نشان می داد چراکه از آن زمان به بعد شاخص بورس علاوه بر بازده قیمت، بازدهی را در دل خود داشت که بطور معمول 8 یا 10 ماه بعد به دست سهامدار می رسید و لزوماً هم این پول به چرخه بازار سرمایه باز نمی گشت به عبارتی ساده تر فعالان و سرمایه گذاران بازار سرمایه مفتخر به کسب سود و بازدهی می شدند که در آن لحظه تنها بر روی تابلوی بورس نقش بسته بود و مشخص نبود 8 یا 10 ماه بعد که قرار است این سود به صورت واقعی به دست آنها برسد این افراد در قید حیات باشند یا نباشند.
براین اساس با پررنگ تر شدن نقش شاخص کل بورس و اهمیت ویژه این نماگر برای متولیان بازار سرمایه اقداماتی از سوی مدیران سازمان بورس به کار بسته شدکه اهم آنها در جهت حفظ شاخص کل بورس و وارد کردن ناخودآگاه ضربه به سرمایه گذاران این بازار شد که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
همچنین بازار سرمایه در دوران مدیریت صالح آبادی با برخی کمبودها و کاستی هایی نیز همراه بود که از آن جمله می توان به
رییس جوان سازمان بورس که روزی برای نجات این بازار آمده بود امروز در حالی می رود که افت 10 هزار واحدی شاخص کل از ابتدای امسال تاکنون سبب کاهش قیمت بین 25 تا 50 درصدی قیمت سهام شرکت ها شده است. صالح آبادی با تمامی تلاش ها و اقدامات خوبی که طی این 9 سال انجام داده بود امروز بورس را در شرایطی که تحویل گرفته بود تحویل می دهد تا شاید این بار با آمدن فطانت فرد به عنوان سکاندار جدید بازار سرمایه مجدداً امید و اعتماد از دست رفته به این بازار بازگردد و این چرخه ادامه دارد زیرا ساختار بازار و قوانین بورس نیاز به بازنگری دقیق با استفاده از تجربیات اهل فن دارد .