ناموفق بودن تجربه
اخیر توزیع سبد کالا بهقدری آشکار بود و تبلیغات گروههای فشار آنچنان
سنگین که رئیس جمهور را وادار کرد بخاطر کاستیهای این برنامه از مردم پوزش
بخواهد. اما همزمان این تجربه حاوی درسهای مهم دیگری نیز برای دولت بود.
نخست اینکه در بدنه دولت- و به ویژه در میان مجریان این برنامه- افرادی
حضور دارند که میکوشند چهره دولتی را که با آرای قابل توجهی بر سر کار
آمده در میان گروههای پایین درآمدی- که از قضا آسیب دیدههای اصلی
سیاستهای غلط اقتصادی هشت سال گذشته بودند- تخریب کنند. درس دوم اینکه
سیاستهای عوام گرا محکوم به شکست است و این را نیز به ویژه سیاستهای سال
گذشته دولتهای نهم و دهم تایید میکنند.
همین هجوم
میلیونی مردم و تشکیل صفهای طولانی در اوج سرمای زمستان برای دریافت سبدی
از کالا بهترین نشانه برای شکست سیاستهای دولتهای نهم و دهم است.سوم
اینکه سیاستهایی که مبتنی بر اجماع کارشناسی نباشند آسیبزا خواهند بود و
میتوانند منجر به بروز مشکلات فزاینده دیگری شوند. چهارمین درس این است که
دولت نباید با دست خود مهمات حمله به خود را به مخالفین هدیه کند.
پنجم اینکه
در برنامههای توزیعی که گروههای چند ده میلیونی از جمعیت هدف برنامهها
هستند فرصتهای سوءاستفاده نیز مهیا میشود، به ویژه اینکه اگر با شتاب و
بدون برنامهای مشخص اجرا شوند. اَشکال مختلف این سوءاستفادهها متنوع
هستند. همین نکته خاص میتواند سرنخ مناسبی برای دولت فراهم آورد تا عاملین
تخریب اعتبار دولت را در درون خود شناسایی کند.
ششم اینکه
این تجربه باید هشداری باشد که تداوم برنامههای دولت قبل مشکلاتی ایجاد
میکندو بنابراین اجرای تبصره 21 بودجه 1393 همه مشکلات برنامه موسوم به
هدفمندی یا آزادسازی قیمتها را با شدت و عمق بیشتری در پی خواهد داشت.
تورم ناشی از افزایش قیمتهای حاملهای انرژی، انتظارات عمومی برای تغییر
در روند سیاستهای عمومی هشت سال گذشته را تخریب خواهد کرد و امیدها را به
یأس بدل خواهد کرد و این آسیبها خوراک تبلیغاتی روزانه برای حمله به دولت
را فراهم خواهند کرد. اما نکته دیگری که دولت باید به آن توجه کند این است
که اقداماتی از قبیل توزیع کالا به این شیوه بسیار پرهزینه، ناکارآمد
هستند.
دولت باید
برای مقابله با فقر و مشکلات معیشتی مردم برنامههای اشتغالزایی همراه با
اصلاح نظام دستمزدی را هدف نخست برنامههای خود قرار دهد. دولتهای عوام
گرا میکوشند تا مردم چشمشان در انتظار کمکهای دولت باشد و دستشان برای
دریافت آنها دراز. دولتهای مردمی باید بکوشند تا مردم نگاهشان معطوف بازو و
توان خود باشد. اصلیترین هدف برنامههای حمایتی حفظ عزت نفس گروههایی از
مردم است که در اثر مشکلات اقتصادی ممکن است گرفتار مشکلاتی شوند.
بنابراین برنامههایی که حرمت انسانها را تخریب کنند نباید در بسته حمایتی
دولت قرار داشته باشد.