تولید «خودرو» همچنان در سراشیبی


موسی منعم: برخلاف آنچه برخی از رسانه‌ها درخصوص «گذار از دوران افت تولید خودرو» در کشور با استناد به آمار تولید انواع خودرو در دی‌ماه امسال منتشر کردند، مقایسه آمار آذر و دی‌ماه نشان می‌دهد نه تنها خبری از توقف افت تولید در دی‌ماه نیست، بلکه در اولین ماه زمستان مجددا پس از یک دوره کوتاه خودروسازان به دوره قبلی بازگشتند.
در دی‌ماه امسال تولید انواع سواری 62هزارو508دستگاه بوده که این رقم در مقایسه با دی‌ماه سال 91 نزدیک به چهاردرصد کاهش داشته است. تولید وانت نیز در دی‌ماه امسال برابر 11‌هزار‌و140 دستگاه بوده که در مقایسه با زمان مشابه سال قبل بیش از سه‌درصد کاهش داشته است. تولید اتوبوس نیز نزدیک به 48‌درصد و تولید انواع کامیون و کشنده در دی‌ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از 42‌درصد کاهش داشته است. تنها تولید 17 دستگاه مینی‌بوس توسط خودروسازان داخلی سبب شده تا تولید این محصول با رشد 467‌درصدی مواجه شود چراکه در دی‌ماه سال 91 تنها سه‌دستگاه مینی‌بوس در کشور تولید شده بود.
کاهش 3/5 درصدی دی‌ماه نسبت به آذر
با این وجود برخی رسانه‌ها در تلاشند اثبات کنند که روند افت تولید خودرو در دی‌ماه متوقف شده است. حال آنکه تولید سواری در آذرماه نسبت به زمان مشابه سال قبل 7/8 درصد، تولید وانت 3/7 -درصد، تولید مینی‌بوس 25‌درصد، تولید اتوبوس 57‌-درصد و کامیون و کشنده 40-درصد نسبت به سال قبل تغییر داشته است. در نگاه کلی‌تر، تولید انواع خودرو در آذرماه امسال نسبت به آذرماه سال قبل 5/4 ‌درصد افزایش داشت، اما در دی‌ماه امسال نسبت به دی‌ماه سال قبل، تولید انواع خودرو 4/2 درصد کاهش داشته است!
آخرین ماه پاییز و اولین ماه زمستان
مقایسه تولید انواع خودرو در آذر و دی‌ماه امسال نیز نشان می‌دهد تولید انواع خودرو در دی‌ماه نسبت به آذرماه نزدیک به 5/3درصد کاهش داشته و تولید خودرو سواری که بیشترین سهم را در این آمار دارد نیز نزدیک به پنج‌درصد کاهش داشته است.
این در حالی است که در دی‌ماه سال گذشته تولید انواع خودرو نسبت به آذرماه سال قبل (1391) بیش از شش‌درصد افزایش نشان می‌داد. تولید گروه صنعتی ایران خودرو از 42‌هزار‌و 926 دستگاه در آذرماه امسال به 41‌هزار‌و21 دستگاه در دی‌ماه رسیده است. در دی‌ماه امسال تولید این خودروساز بزرگ نسبت به مدت مشابه سال قبل نزدیک به شش‌درصد افزایش داشته است، این در حالی است که تولید این خودروساز در آذرماه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد حدودا 9‌درصدی داشته است. تولید سایپا نیز در آذرماه امسال برابر 28‌هزار‌و 855 دستگاه بود که نسبت به مدت مشابه سال قبل خبر از رشد بیش از سه‌درصدی می‌دهد، اما تولید این خودروساز در دی‌ماه به 28‌هزار‌و 514 دستگاه رسید که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل نشان از کاهش بیش از 11‌درصدی می‌دهد.
پایان دوران چینی‌ها
ظاهرا دوران یکه‌تازی چینی‌ها در بازار ایران رو به افول است. خودروسازانی که در دوران سال‌های 1388 تا 1392 همزمان با مشکلات صنعت خودرو برای همکاری با خودروسازان اروپایی پا به عرصه ظهور گذاشتند و هر سال تولید خود را صد‌درصد افزایش می‌دادند، حالا هر ماه با افت تولید مواجه می‌شوند.
البته در مقابل تولید کرمان‌موتور با رشد 528‌درصدی مواجه بوده است، البته این رشد حاصل تولید‌هزار‌و983 دستگاه در دی‌ماه امسال است، در شرایطی که در دی‌ماه سال قبل تولید این خودروساز برابر صفر ثبت شده است! توضیح آنکه این خودروساز در ماه قبل یعنی آذرماه دو‌هزار‌و282 دستگاه تولید داشته که در دی‌ماه تولید خود را به طرز قابل‌توجهی کاهش داده است. تولید مدیران خودرو عرضه و مونتاژ‌کننده انواع خودرو چینی با برند mvm در دی‌ماه امسال برابر‌هزار‌و512 دستگاه بوده است، این در حالی است که سال گذشته تولید این برند نزدیک به چهار‌هزار‌دستگاه بوده که نشان‌دهنده کاهش 60‌درصدی تولید این خودروساز چینی است. اما تولید گروه بهمن، تولید‌کننده انواع خودرو با برند مزدا نیز بیش از 99‌درصد کاهش داشته، این خودروساز در دی‌ماه امسال مجموعا دو دستگاه تولید داشته است که در مقایسه با تولید آذرماه یعنی 143 دستگاه هم خبر از افت قابل‌توجه تولید می‌دهد. مجموع این تغییرات نشان می‌دهد که اگر وضع صنعت خودرو کشور بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده و مشخص نیست، بنابراین برخی محافل خبری بر اساس چه تحلیلی خبر از «توقف افت تولید خودروسازان» می‌دهند

.


پشت پرده التهاب آفرینی در بورس

«بررسی‌ها نشان می‌دهد که التهاب‌آفرینی یک‌ماهه اخیر در بازار بورس، ابعاد پیچیده‌ای دارد که ایجاد جنگ روانی و التهاب‌آفرینی در فضای مجازی و برخی اقدامات شیطنت‌آمیز و مغرضانه توسط تعدادی از فعالان به اصطلاح کف بازار بورس با هدف بی‌ثبات‌کردن قیمت سهام و فراهم کردن شرایط لازم برای سقوط بورس، تنها گوشه‌ای از این سناریوی پیچیده است.»

به گزارش ایسنا، البرزنیوز با این مقدمه گزارش داد: بر اساس بررسی‌ها، نقطه شروع این سناریو، طرح شایعه بازداشت یکی از مدیران میانی بورس به اتهام ارتباط با بابک زنجانی است. این شایعه که بدون استناد به هیچ منبع شناسنامه‌دار معتبر و یا حتی غیرمعتبر، صرفا از طریق فضای مجازی و برخی شبکه‌های اجتماعی، بین فعالان بورس مطرح می‌شود، مقدمات لازم را برای شروع عملیات تخریب فراهم کرده است.

درست به فاصله یک روز بعد از طرح این شایعه و زمانی که ذهن فعالان بورس، مستعد دریافت خبرهای جدید و جنجالی درباره بورس شده، شایعه دوم از طریق شبکه‌های اجتماعی، ارسال پیامک و یا نقل قول شفاهی، در بازار سرمایه منتشر می‌شود. شایعه این است: صالح‌آبادی از سمت ریاست سازمان بورس استعفا داد.

این شایعه هم مثل شایعه قبلی، به سرعت و در فاصله کوتاهی، به صورت گسترده بین فعالان بازار سرمایه منتشر می‌شود و جالب‌تر اینکه طراحان اتاق فکر این سناریو، با هوشمندی تمام، در انتشار هیچکدام از این شایعات از رسانه‌های رسمی و شناسنامه‌دار استفاده نمی‌کنند تا منبع انتشار شایعات، محفوظ باقی بماند.

عمر این دو شایعه، به سه تا چهار روز بیشتر نمی‌رسد و با حضور مسئولان مربوطه بورس در رسانه‌ها، عملا این شایعات اثر خود را تا حدی از دست می‌دهد اما عمر تکذیب شایعات، بیشتر از یک هفته دوام نمی‌آورد!

اتاق فکر التهاب‌آفرینی در بورس که در گام اول برنامه‌های خود نتوانسته موفقیت لازم را به دست آورد، در گام دوم به صورت گسترده‌تر وارد می‌شود و در شرایطی که بورس، به دلیل برخی ابهامات بودجه‌ای در خصوص نرخ بهره‌ مالکانه و خوراک پتروشیمی، روزهای منفی را سپری می‌کند، فاز دوم سناریوی خود را به اجرا می‌گذارد. در این مرحله، شایعات متعددی همچون استعفای صالح‌آبادی از ریاست بورس و تعیین راعی به عنوان جایگزین وی، سیاست حسین عبده تبریزی عضو جدید شورای بورس برای تضعیف بورس و خروج نقدینگی از بورس به سمت بازار مسکن و پولشویی در بورس، به صورت بسیار گسترده‌تر از مرحله قبل، در فضای مجازی مطرح می‌شود.

گستردگی و اثرگذاری این شایعات در بورس به تدریج، افزایش می‌یابد، به نحوی که شاخص بورس در روز 22 دی، در سقوطی بی‌سابقه، حدود 2400 واحد افت می‌کند. در این شرایط، وزیر اقتصاد و معاونش که نگران اوضاع بورس شده‌اند، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم و پایگاه رسمی وزارت اقتصاد، شایعه تغییر صالح‌آبادی از ریاست بورس و سیاست دولت برای خروج نقدینگی از بازار بورس به بازار مسکن را صراحتا تکذیب می‌کنند تا شاید آرامش، تا حدی به بورس باز گردد، اما بورس که روزهای سختی را به دلیل التهابات ایجادشده سپری می‌کند، همچنان به روند نزولی خود، البته با شیب کمتر ادامه می‌دهد.

گام سوم سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، به طور مشخص مدیران بورس را نشانه می‌رود. طراحان سناریو در این گام، با استفاده از شرایط ملتهب بورس (که خود نقش اساسی در شکل‌گیری آن داشتند) و نارضایتی سهامداران از افت قیمت‌ها، صراحتا درخواست برکناری مدیران بورس را در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کنند و همچون دزدی که خودش فریاد می‌زند دزد را بگیرید، با طرح این موضوع که افت بورس ناشی از بی‌کفایتی مدیران آن است، کمپین درخواست برکناری رئیس بورس را در فیس‌بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی راه می‌اندازند و با اطلاع‌رسانی گسترده در فضای مجازی، از فعالان بازار می‌خواهند تا به برکناری مدیران بورس رأی دهند.

آنچه که اشاره شد، تنها گوشه‌ای از سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس است و البرزنیوز به زودی جزئیات و مستندات دیگری از ابعاد دیگر این سناریوی پیچیده را منتشر خواهد کرد.

اما پاسخ به چند سوال شاید به روشن شدن جزئیات بیشتر این سناریو کمک کند:

1. دقیقا چه افرادی، طراح و صحنه‌گردان این سناریوی پیچیده برای تخریب بورس هستند و اهداف آنها از این اقدام چیست؟ آیا هدف آنها صرفا ایجاد التهاب در بورس به منظور اثرگذاری بر قیمت سهام و کسب منافع مالی نامشروع است یا در پس این تحرکات، اهداف گسترده‌تری دنبال می‌شود؟

2. چرا طراحان این سناریو از شبکه‌های مجازی غیرمجاز و بدون شناسنامه، مثل وایبر و فیس‌بوک و تشکیل گروه‌های متعدد در این شبکه‌ها برای اجرای این سناریو استفاده کرده‌اند؟ ارتباط بین شکل‌گیری و فعالیت گسترده این گروه‌ها بین برخی فعالان بورس در فضای مجازی و سناریوی التهاب‌آفرینی چیست؟

3. آیا سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، فقط در بر گیرنده یک عملیات روانی است و یا اینکه ابعاد دیگری هم دارد و طراحان این سناریو علاوه بر عملیات روانی، از تلاش برای ایجاد اخلال در روند عادی معاملات بورس هم برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده‌اند؟

4. گام بعدی این سناریوی پیچیده چیست؟ و آیا آرامش نسبی که بعد از حدود یک ماه التهاب، دو سه روزی است به بورس برگشته، ادامه‌دار خواهد بود؟ یا اینکه طراحان سناریو به دنبال این هستند که بار دیگر و به شکلی دیگر، بورس کشور را هدف مطامع خود قرار داده و ملتهب کنند؟

به هر حال، مسئولان باید توجه داشته باشند که بورس مملکت، گوشت قربانی نیست که عده‌ای خاص برای دستیابی به منافع و اغراض خود، تکه‌پاره‌اش کنند، بورس یک سرمایه ملی است و باید در هر شرایطی، از آن صیانت و امنیت آن را حفظ کرد.

پشت پرده التهاب آفرینی در بورس

«بررسی‌ها نشان می‌دهد که التهاب‌آفرینی یک‌ماهه اخیر در بازار بورس، ابعاد پیچیده‌ای دارد که ایجاد جنگ روانی و التهاب‌آفرینی در فضای مجازی و برخی اقدامات شیطنت‌آمیز و مغرضانه توسط تعدادی از فعالان به اصطلاح کف بازار بورس با هدف بی‌ثبات‌کردن قیمت سهام و فراهم کردن شرایط لازم برای سقوط بورس، تنها گوشه‌ای از این سناریوی پیچیده است.»

به گزارش ایسنا، البرزنیوز با این مقدمه گزارش داد: بر اساس بررسی‌ها، نقطه شروع این سناریو، طرح شایعه بازداشت یکی از مدیران میانی بورس به اتهام ارتباط با بابک زنجانی است. این شایعه که بدون استناد به هیچ منبع شناسنامه‌دار معتبر و یا حتی غیرمعتبر، صرفا از طریق فضای مجازی و برخی شبکه‌های اجتماعی، بین فعالان بورس مطرح می‌شود، مقدمات لازم را برای شروع عملیات تخریب فراهم کرده است.

درست به فاصله یک روز بعد از طرح این شایعه و زمانی که ذهن فعالان بورس، مستعد دریافت خبرهای جدید و جنجالی درباره بورس شده، شایعه دوم از طریق شبکه‌های اجتماعی، ارسال پیامک و یا نقل قول شفاهی، در بازار سرمایه منتشر می‌شود. شایعه این است: صالح‌آبادی از سمت ریاست سازمان بورس استعفا داد.

این شایعه هم مثل شایعه قبلی، به سرعت و در فاصله کوتاهی، به صورت گسترده بین فعالان بازار سرمایه منتشر می‌شود و جالب‌تر اینکه طراحان اتاق فکر این سناریو، با هوشمندی تمام، در انتشار هیچکدام از این شایعات از رسانه‌های رسمی و شناسنامه‌دار استفاده نمی‌کنند تا منبع انتشار شایعات، محفوظ باقی بماند.

عمر این دو شایعه، به سه تا چهار روز بیشتر نمی‌رسد و با حضور مسئولان مربوطه بورس در رسانه‌ها، عملا این شایعات اثر خود را تا حدی از دست می‌دهد اما عمر تکذیب شایعات، بیشتر از یک هفته دوام نمی‌آورد!

اتاق فکر التهاب‌آفرینی در بورس که در گام اول برنامه‌های خود نتوانسته موفقیت لازم را به دست آورد، در گام دوم به صورت گسترده‌تر وارد می‌شود و در شرایطی که بورس، به دلیل برخی ابهامات بودجه‌ای در خصوص نرخ بهره‌ مالکانه و خوراک پتروشیمی، روزهای منفی را سپری می‌کند، فاز دوم سناریوی خود را به اجرا می‌گذارد. در این مرحله، شایعات متعددی همچون استعفای صالح‌آبادی از ریاست بورس و تعیین راعی به عنوان جایگزین وی، سیاست حسین عبده تبریزی عضو جدید شورای بورس برای تضعیف بورس و خروج نقدینگی از بورس به سمت بازار مسکن و پولشویی در بورس، به صورت بسیار گسترده‌تر از مرحله قبل، در فضای مجازی مطرح می‌شود.

گستردگی و اثرگذاری این شایعات در بورس به تدریج، افزایش می‌یابد، به نحوی که شاخص بورس در روز 22 دی، در سقوطی بی‌سابقه، حدود 2400 واحد افت می‌کند. در این شرایط، وزیر اقتصاد و معاونش که نگران اوضاع بورس شده‌اند، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم و پایگاه رسمی وزارت اقتصاد، شایعه تغییر صالح‌آبادی از ریاست بورس و سیاست دولت برای خروج نقدینگی از بازار بورس به بازار مسکن را صراحتا تکذیب می‌کنند تا شاید آرامش، تا حدی به بورس باز گردد، اما بورس که روزهای سختی را به دلیل التهابات ایجادشده سپری می‌کند، همچنان به روند نزولی خود، البته با شیب کمتر ادامه می‌دهد.

گام سوم سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، به طور مشخص مدیران بورس را نشانه می‌رود. طراحان سناریو در این گام، با استفاده از شرایط ملتهب بورس (که خود نقش اساسی در شکل‌گیری آن داشتند) و نارضایتی سهامداران از افت قیمت‌ها، صراحتا درخواست برکناری مدیران بورس را در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کنند و همچون دزدی که خودش فریاد می‌زند دزد را بگیرید، با طرح این موضوع که افت بورس ناشی از بی‌کفایتی مدیران آن است، کمپین درخواست برکناری رئیس بورس را در فیس‌بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی راه می‌اندازند و با اطلاع‌رسانی گسترده در فضای مجازی، از فعالان بازار می‌خواهند تا به برکناری مدیران بورس رأی دهند.

آنچه که اشاره شد، تنها گوشه‌ای از سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس است و البرزنیوز به زودی جزئیات و مستندات دیگری از ابعاد دیگر این سناریوی پیچیده را منتشر خواهد کرد.

اما پاسخ به چند سوال شاید به روشن شدن جزئیات بیشتر این سناریو کمک کند:

1. دقیقا چه افرادی، طراح و صحنه‌گردان این سناریوی پیچیده برای تخریب بورس هستند و اهداف آنها از این اقدام چیست؟ آیا هدف آنها صرفا ایجاد التهاب در بورس به منظور اثرگذاری بر قیمت سهام و کسب منافع مالی نامشروع است یا در پس این تحرکات، اهداف گسترده‌تری دنبال می‌شود؟

2. چرا طراحان این سناریو از شبکه‌های مجازی غیرمجاز و بدون شناسنامه، مثل وایبر و فیس‌بوک و تشکیل گروه‌های متعدد در این شبکه‌ها برای اجرای این سناریو استفاده کرده‌اند؟ ارتباط بین شکل‌گیری و فعالیت گسترده این گروه‌ها بین برخی فعالان بورس در فضای مجازی و سناریوی التهاب‌آفرینی چیست؟

3. آیا سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، فقط در بر گیرنده یک عملیات روانی است و یا اینکه ابعاد دیگری هم دارد و طراحان این سناریو علاوه بر عملیات روانی، از تلاش برای ایجاد اخلال در روند عادی معاملات بورس هم برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده‌اند؟

4. گام بعدی این سناریوی پیچیده چیست؟ و آیا آرامش نسبی که بعد از حدود یک ماه التهاب، دو سه روزی است به بورس برگشته، ادامه‌دار خواهد بود؟ یا اینکه طراحان سناریو به دنبال این هستند که بار دیگر و به شکلی دیگر، بورس کشور را هدف مطامع خود قرار داده و ملتهب کنند؟

به هر حال، مسئولان باید توجه داشته باشند که بورس مملکت، گوشت قربانی نیست که عده‌ای خاص برای دستیابی به منافع و اغراض خود، تکه‌پاره‌اش کنند، بورس یک سرمایه ملی است و باید در هر شرایطی، از آن صیانت و امنیت آن را حفظ کرد.

پشت پرده التهاب آفرینی در بورس

«بررسی‌ها نشان می‌دهد که التهاب‌آفرینی یک‌ماهه اخیر در بازار بورس، ابعاد پیچیده‌ای دارد که ایجاد جنگ روانی و التهاب‌آفرینی در فضای مجازی و برخی اقدامات شیطنت‌آمیز و مغرضانه توسط تعدادی از فعالان به اصطلاح کف بازار بورس با هدف بی‌ثبات‌کردن قیمت سهام و فراهم کردن شرایط لازم برای سقوط بورس، تنها گوشه‌ای از این سناریوی پیچیده است.»

به گزارش ایسنا، البرزنیوز با این مقدمه گزارش داد: بر اساس بررسی‌ها، نقطه شروع این سناریو، طرح شایعه بازداشت یکی از مدیران میانی بورس به اتهام ارتباط با بابک زنجانی است. این شایعه که بدون استناد به هیچ منبع شناسنامه‌دار معتبر و یا حتی غیرمعتبر، صرفا از طریق فضای مجازی و برخی شبکه‌های اجتماعی، بین فعالان بورس مطرح می‌شود، مقدمات لازم را برای شروع عملیات تخریب فراهم کرده است.

درست به فاصله یک روز بعد از طرح این شایعه و زمانی که ذهن فعالان بورس، مستعد دریافت خبرهای جدید و جنجالی درباره بورس شده، شایعه دوم از طریق شبکه‌های اجتماعی، ارسال پیامک و یا نقل قول شفاهی، در بازار سرمایه منتشر می‌شود. شایعه این است: صالح‌آبادی از سمت ریاست سازمان بورس استعفا داد.

این شایعه هم مثل شایعه قبلی، به سرعت و در فاصله کوتاهی، به صورت گسترده بین فعالان بازار سرمایه منتشر می‌شود و جالب‌تر اینکه طراحان اتاق فکر این سناریو، با هوشمندی تمام، در انتشار هیچکدام از این شایعات از رسانه‌های رسمی و شناسنامه‌دار استفاده نمی‌کنند تا منبع انتشار شایعات، محفوظ باقی بماند.

عمر این دو شایعه، به سه تا چهار روز بیشتر نمی‌رسد و با حضور مسئولان مربوطه بورس در رسانه‌ها، عملا این شایعات اثر خود را تا حدی از دست می‌دهد اما عمر تکذیب شایعات، بیشتر از یک هفته دوام نمی‌آورد!

اتاق فکر التهاب‌آفرینی در بورس که در گام اول برنامه‌های خود نتوانسته موفقیت لازم را به دست آورد، در گام دوم به صورت گسترده‌تر وارد می‌شود و در شرایطی که بورس، به دلیل برخی ابهامات بودجه‌ای در خصوص نرخ بهره‌ مالکانه و خوراک پتروشیمی، روزهای منفی را سپری می‌کند، فاز دوم سناریوی خود را به اجرا می‌گذارد. در این مرحله، شایعات متعددی همچون استعفای صالح‌آبادی از ریاست بورس و تعیین راعی به عنوان جایگزین وی، سیاست حسین عبده تبریزی عضو جدید شورای بورس برای تضعیف بورس و خروج نقدینگی از بورس به سمت بازار مسکن و پولشویی در بورس، به صورت بسیار گسترده‌تر از مرحله قبل، در فضای مجازی مطرح می‌شود.

گستردگی و اثرگذاری این شایعات در بورس به تدریج، افزایش می‌یابد، به نحوی که شاخص بورس در روز 22 دی، در سقوطی بی‌سابقه، حدود 2400 واحد افت می‌کند. در این شرایط، وزیر اقتصاد و معاونش که نگران اوضاع بورس شده‌اند، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم و پایگاه رسمی وزارت اقتصاد، شایعه تغییر صالح‌آبادی از ریاست بورس و سیاست دولت برای خروج نقدینگی از بازار بورس به بازار مسکن را صراحتا تکذیب می‌کنند تا شاید آرامش، تا حدی به بورس باز گردد، اما بورس که روزهای سختی را به دلیل التهابات ایجادشده سپری می‌کند، همچنان به روند نزولی خود، البته با شیب کمتر ادامه می‌دهد.

گام سوم سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، به طور مشخص مدیران بورس را نشانه می‌رود. طراحان سناریو در این گام، با استفاده از شرایط ملتهب بورس (که خود نقش اساسی در شکل‌گیری آن داشتند) و نارضایتی سهامداران از افت قیمت‌ها، صراحتا درخواست برکناری مدیران بورس را در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کنند و همچون دزدی که خودش فریاد می‌زند دزد را بگیرید، با طرح این موضوع که افت بورس ناشی از بی‌کفایتی مدیران آن است، کمپین درخواست برکناری رئیس بورس را در فیس‌بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی راه می‌اندازند و با اطلاع‌رسانی گسترده در فضای مجازی، از فعالان بازار می‌خواهند تا به برکناری مدیران بورس رأی دهند.

آنچه که اشاره شد، تنها گوشه‌ای از سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس است و البرزنیوز به زودی جزئیات و مستندات دیگری از ابعاد دیگر این سناریوی پیچیده را منتشر خواهد کرد.

اما پاسخ به چند سوال شاید به روشن شدن جزئیات بیشتر این سناریو کمک کند:

1. دقیقا چه افرادی، طراح و صحنه‌گردان این سناریوی پیچیده برای تخریب بورس هستند و اهداف آنها از این اقدام چیست؟ آیا هدف آنها صرفا ایجاد التهاب در بورس به منظور اثرگذاری بر قیمت سهام و کسب منافع مالی نامشروع است یا در پس این تحرکات، اهداف گسترده‌تری دنبال می‌شود؟

2. چرا طراحان این سناریو از شبکه‌های مجازی غیرمجاز و بدون شناسنامه، مثل وایبر و فیس‌بوک و تشکیل گروه‌های متعدد در این شبکه‌ها برای اجرای این سناریو استفاده کرده‌اند؟ ارتباط بین شکل‌گیری و فعالیت گسترده این گروه‌ها بین برخی فعالان بورس در فضای مجازی و سناریوی التهاب‌آفرینی چیست؟

3. آیا سناریوی التهاب‌آفرینی در بورس، فقط در بر گیرنده یک عملیات روانی است و یا اینکه ابعاد دیگری هم دارد و طراحان این سناریو علاوه بر عملیات روانی، از تلاش برای ایجاد اخلال در روند عادی معاملات بورس هم برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده‌اند؟

4. گام بعدی این سناریوی پیچیده چیست؟ و آیا آرامش نسبی که بعد از حدود یک ماه التهاب، دو سه روزی است به بورس برگشته، ادامه‌دار خواهد بود؟ یا اینکه طراحان سناریو به دنبال این هستند که بار دیگر و به شکلی دیگر، بورس کشور را هدف مطامع خود قرار داده و ملتهب کنند؟

به هر حال، مسئولان باید توجه داشته باشند که بورس مملکت، گوشت قربانی نیست که عده‌ای خاص برای دستیابی به منافع و اغراض خود، تکه‌پاره‌اش کنند، بورس یک سرمایه ملی است و باید در هر شرایطی، از آن صیانت و امنیت آن را حفظ کرد.

کالبدشکافی بازار سرمایه


غلامحسین دوانی . عضو جامعه حسابداران رسمی ایران
 
سقوط‌ هزارو200واحدی شاخص در روزهای پایانی دی‌ماه صرفا برای بازیگران بازار سرمایه و سفته‌بازان جنجال‌برانگیز شد چراکه آحاد مردم ایران به‌درستی نه سهامدار هستند و نه فرصت سهم‌بازی دارند. آنچه در رسانه‌ها آمده بیش از آنکه نگرانی از وضعیت اقتصاد کشور باشد نگرانی جیب عده‌ای خاص است و لاغیر! چراکه شاخص بورس از 25905 در 91/1/1/ به 38040 در 91/12/29 یعنی بیش از 46‌درصد رشد رسیده بود و همین شاخص در بدترین شرایط اقتصادی که تحریم همه‌جانبه اقتصاد کشور را فلج کرده طی یک‌دوره 10ماهه سال‌جاری از 34040 در اول سال به 86957 در پایان آذرماه و به 83641 در پایان دی‌ماه رسیده است؛ یعنی در شرایطی که سهم‌بازان نگران سفته‌بازی هستند شاخص بیش از 219‌درصد رشد داشته است اما ظاهرا حضرات به‌مثابه «آی دزد، آی دزد» ‌درصدد ردگم‌کردن هستند چراکه دولت اعلام کرده «باید کسانی که در شرایط تحریم و از طریق زد و بند و فساد به ثروت‌های خاص دست یافته‌اند مورد پیگرد قرار گیرند»
مدیرعامل شرکت بورس در مصاحبه با خبرگزاری سنا اظهار کرده در ابتدای سال‌جاری شاخص کل در رقم 38 هزارو41 واحدی قرار داشت اما پس از 121 روز کاری شاخص کل به بیش از 61‌هزار واحد رسیده که این امر نشان از بازده 62‌درصدی بورس اوراق بهادار بوده مضافا ارزش بازار به 301‌هزار‌میلیارد‌تومان رسیده و رشد 76‌درصدی در اندازه بازار را شاهد هستیم. نگارنده در سال‌جاری چه در مصاحبه و نوشتار چندین بار تاکید داشته‌ام که اگر بورس آینه اقتصاد کشور است پس چرا شاخص بورس با شاخصه‌های کلان اقتصاد کشور همسو نیست.
 بگذریم که طی چند سال گذشته با دروغ و فریب آمارهای قلابی رشد شش‌درصدی و تولید ناخالص داخلی 600‌میلیارد‌دلاری تحویل خلق‌الله دادند و پیامد آن وزیر امور اقتصادی و دارایی وقت با جسارتی که فقط او داشت اعلام می‌کرد «اقتصاد ایران یکی از قطب‌های اصلی رشد خاورمیانه است». البته اگر معنی آن حرف این بوده که از بی‌برکتی اقتصاد ایران دیگر کشورهای خاورمیانه رشد کرده‌اند صد البته حرف ایشان درست بوده است؟! آنان که با اقتصاد آشنایی اولیه دارند می‌دانند که تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری است، یعنی در مورد ایران حجم تولید ناخالص داخلی به ریال بر اساس نرخ ارز تبدیل به دلار و حجم تولید ناخالص داخلی ایران به دلار اندازه‌گیری می‌شود، که در این صورت پرسش این است که در محاسبه این شاخص بر اساس تبدیل ریال به دلار از چه نرخ مبادله‌ای استفاده شده؟ آیا از نرخ ارز مرجع یا رسمی بانک مرکزی بر پایه هر دلار معادل هزارو226تومان؟ یا نرخ بازار آزاد که در پایان دولت قبلی بالای سه‌هزارو200تومان و هم‌اکنون نزدیک دوهزارو950تومان است؟ زیرا چنانچه سقوط پول ملی ایران که طی 18ماه گذشته در نظر گرفته بشود، تولید ناخالص داخلی ایران به دلار در سطحی بسیار پایین‌تر از آن چیزی است که از سوی صندوق بین‌المللی پول اعلام شده است. اگرچه بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در ارزیابی تولید ناخالص داخلی بر مبنای اندازه‌گیری از روش «برابری قدرت خرید» استفاده می‌کنند.
در روش «برابری قدرت خرید» تولید ناخالص داخلی بر اساس هزینه زندگی و سطح عمومی قیمت‌ها اندازه‌گیری می‌شود که در این روش سبدی از کالاها و خدمات در نظر گرفته شده و قیمت آنها را در آمریکا به دلار محاسبه و سپس قیمت همان سبد در ایران به ریال اندازه‌گیری می‌شود تا تولید ناخالص داخلی به قیمت برابری حاصل شود، رتبه‌بندی (جایگاه) اقتصادی کشورها در سلسله‌‌مراتب جهانی بر اساس تولید ناخالص داخلی تعیین می‌شود که با این اوصاف و لحاظ جهش تورمی یک‌سال گذشته عملا رتبه ایران در پایان سال 2013 دارای سقوط قابل‌ملاحظه‌ای خواهد بود به‌طوری‌که بنا بر اظهار خبرگزاری (ایسنا)، در گزارش نیم‌سالانه بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2013 منفی 1/5 درصد برآورد شده و تراز حساب جاری ایران از منفی 0/9 درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده برای سال 2013، به منفی 1/6 درصد در سال‌جاری میلادی، منفی 1/9 ‌درصد در سال 2015 و منفی 2/2درصد در سال 2016 می‌رسد (نقل از مرکز مطالعات راهبردی توسعه مرآت)
حالا در چنین اوضاعی آیا پروازهای آسمانی شاخص توجیه‌پذیر است؟ و در پاسخ مسوولانی که بدون درنظرداشتن کلیت اقتصاد کشور و صرفا با بخشی‌نگری حوزه مسوولیت خود بی‌پروا از فقدان حباب می‌گویند نباید پرسید پس این شاخص به کجا وصل است که با وجود منفی‌بودن همه شاخص‌های کلان اقتصادی، شاخص بورس که ماحصل این شاخص‌هاست چرا همچنان می‌پرد؟! در حالی‌که مرکز پژوهش‌های مجلس در یک گزارش مستند اعلام داشته نرخ رشد تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه که در سال 1390 معادل سه‌درصد بوده در فصول چهارگانه سال 1391 به ترتیب معادل 5/3 -، 5/4، 7/2- و 5/5- بوده که رشد کل سال 1391 را معادل 8/5- کرده است. در همین گزارش آمده است، تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه که در سال 1376 معادل 555‌هزار‌میلیارد ‌بوده در پایان سال 1391 به 522‌هزار‌میلیارد ‌رسیده که همین ارقام بدون احتساب نفت از 506‌هزارمیلیاردریال به 491‌هزارمیلیارد ریال رسیده (قابل توجه وزرای ارقام‌ساز قبلی) و در نتیجه آن تولید ناخالص داخلی از 619‌هزار‌میلیارد‌ریال در پایان سال 1390 به 540‌هزار‌میلیارد‌ریال در سال 1391 رسیده است. جالب آنکه نرخ رشد بخش صنعت و معدن که این بخش شاخ شمشاد اقتصاد کشور و بورس تلقی می‌شود در سال 1391 با کاهش نرخی معادل 12/5 درصد نسبت به سال 1390 مواجه بوده اما شاخص کل بورس بی‌ارتباط با صنعت و معدن کشور و در حالی‌که شرکت‌های صنعتی و معدنی بعد از پتروشیمی‌ها بزرگ‌ترین وزن بورس را دارا هستند معادل 46‌درصد رشد داشته است! (همه ارقام برای دوربودن از بلا و قدر از گزارش تحولات اقتصادی در بخش واقعی اقتصاد انتشارات بانک مرکزی استخراج شده است).
 اینجانب برعکس سهم‌بازان اعتقاد دارم در صورت گشایش در اوضاع اقتصادی کشور (و نه فقط رفع تحریم) چون نقدینگی کشور به سمت و سوی بازارهای هدف ساختمان، تولید و صنعت و... سرریز خواهند شد بنابراین نباید انتظار داشت که بورس مثل حالا ترکتازی داشته باشد! نگاهی به جدول فوق نشان می‌دهد دقیقا در شرایطی که جامعه در حال گذر بود (دوره انتخابات) و هیچ نشانه‌ای هم از تغییر وضعیت به چشم نمی‌خورد شاخص بورس دیوانه‌وار رشد داشته (92/3/31) زیرا حتی بعد از اعلام نتیجه انتخابات از نظر اقتصادی اتفاق خاصی مگر انتظار و امید صورت نگرفته بود اما تا قبل از توافق ژنو شاخص کماکان روند صعودی خود را طی کرده و در این میان عده‌ای خاص که قابل شناسایی هم هستند یکباره با خرید سهم هفت‌هزار‌تومانی و انسداد نماد و بازگشایی مجدد آن را به بیش از یک‌صد‌هزارتومان فروختند! یعنی در یک فاصله دوماهه 14برابر سود بردند بدین معنی که چنانچه کسی 10/000عدد از این سهم مشهور را در زمان عرضه اولیه خریداری بابکین کرده در یک فاصله سه‌ماهه 930میلیون‌تومان سود کسب کرده است! (قابل توجه وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی) و این سود دقیقا در دوره‌ای رخ داده که رشد تولید ناخالص داخلی کشور منفی بوده است! ! از طرف دیگر شاخص 12هزارواحدی پایان سال 1389 در تیرماه 1392 به 55329 رسیده که بیش از 40‌هزار واحد رشد و حامل 300درصد بازدهی به بازیگران بازار سهام بوده که دیگر معنی آن تعطیل‌شدن تولید و صنعت و سرازیرشدن پول به این بازار بوده است؟! در چنین شرایطی کدام عقل سلیمی می‌پذیرد که تولید و صنعت راه‌اندازی کند درحالی‌که می‌تواند با سفته‌بازی و معاملات کاذب مالی ماهانه حداقل شش‌درصد سود کسب کند.
همچنین بنا بر آخرین گزارش‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی وضعیت اشتغال در کشور در سال 2014 بهتر از سال 2013 نبوده و نرخ بیکاری از 13/17به ‌14/48درصد خواهد رسید (که خود این نرخ نیز جای تامل دارد). همچنین بدهی دولت از مرز 33/3هزار‌میلیارد‌تومان در سال 2013 به 74/6هزار‌میلیارد‌تومان در سال 2014 خواهد رسید. (منبع خبرگزاری تسنیم 92/10/16).
از دیدگاه کلان اقتصاد تفاوت شاخص بورس از 38040 در آغاز سال‌جاری به 83641 در پایان دی‌ماه 1392 متعلق به تولید ناخالص داخلی طی همین دوره بوده که حداکثر معادل 282‌میلیارد‌دلار خواهد بود. که چنانچه کل درآمد نفتی در همین دوره سال‌جاری را در بهترین حالت معادل 43‌میلیارد‌دلار فرض کنیم. تفاوت شاخص 45601 واحدی متعلق به 240‌میلیارد‌دلار باقیمانده است یعنی به ازای هر واحد افزایش شاخص باید 2/5میلیون دلار به تولید ناخالص داخلی اضافه شده باشد که چنین امری اساسا تحقق نیافته است. جالب است برخی رسانه‌های اقتصادی که قاعدتا افرادی از آنها ذی مدخل بازار سرمایه هستند در همسویی با سفته‌بازان تمام صفحات خود را به جنجال در مورد شاخص بورس اختصاص داده و شعار می‌دهند دولت باید بهره مالکانه معادن و قیمت خوراک پتروشیمی را (که منبع مالی آحاد ملت است) به صورت رایگان یا زیر پنج و شش‌سنت در اختیار بنگاه‌های پتروشیمی قرار دهد که سهام آن صرفا در اختیار چند‌هزار نفر است. یعنی اگر مقام ناظر و مسوولی پیدا شود می‌تواند مستفاد از معاملات موضوع ماده (129) قانون تجارت اینگونه حاتم‌بخشی دولتی را زیر صدها سوال قرار دهد زیرا منافع نفت و گاز و پتروشیمی را سرریز جیب یک عده خاص فعال در بازار سرمایه کرده تا آقایان سیراب شوند.
اخیرا مرکز پژوهش‌های مجلس در یک گزارش مستند ویژه‌خواری در بخش شرکت‌های پتروشیمی را مورد کنکاش قرار داده و مدعی شده با وجود آنکه گفته می‌شد با خصوصی‌سازی رانت‌خواری از بین خواهد رفت (که حرف بسیار بی‌منطقی هم بود)، بعد از پروسه خصولتی‌سازی، ویژه‌خواری جایگزین رانت‌خواری شده و سودهای آنچنانی به جیب سهامداران و مدیران سهم‌بازی شده که نفع خود را برتر از نفع جامعه دانسته و در تکاپوی سود و تقلای پاداش به هر کاری دست می‌زنند و ظاهرا همه جنجال بورس‌بازان هم از انتشار همین گزارش بوده به‌طوری‌که با یک بررسی تدقیقی می‌توان ثابت کرد برخی قلم‌به‌دستان و رسانه‌ها به سفارش دیگران وارد این جنجال شده‌اند!! نگاه‌ها به سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف که همگی شناسایی‌شده هستند و جار و جنجالی که این حضرات به راه انداخته‌اند، نشان می‌دهد دولت باید مقتدرانه با رانت‌خواری و ویژه‌خواری مبارزه کند و از سقوط چند واحدی شاخص هراسان نباشد چراکه اساسا سقوطی صورت نگرفته (نگاه کنید به نمایه شماره یک) زیرا درواقع سود این آقایان کمتر شده ولی زیان نکرده‌اند! !
 دولت باید بازار سرمایه را مشابه سایر بازارها قلمداد کند چراکه در غیر این صورت امکان سرمایه‌گذاری در بازار‌های واقعی نظیر تولید و صنعت، خدمات فنی و مهندسی و بازار مسکن که عایدی آن کوتاه‌مدت نیست، وجود نخواهد داشت و کشور به سراشیب سفته‌بازی سقوط خواهد کرد. دولت باید بخش واقعی اقتصاد که همانا تولید و صنعت و خدمات فنی است را تقویت و حمایت کند که در این صورت خودبه‌خود بورس هم تقویت خواهد شد اما برعکس آن امکانپذیر نخواهد بود کمااینکه تجربه 15 سال اخیر بورس نیز عکس این موضوع را نشان داده زیرا هر شخصی که با الفبای بورس آشنا باشد می‌داند که معاملات سهام و سود ناشی از سهم‌بازی افراد ربطی به منابع مالی شرکت ندارد و صرفا سهم‌بازان و سهام‌داران منتفع و هیچ‌گونه منابعی نصیب شرکت نمی‌شود. باید قاطعانه در مقابل جوسازی فریبکارانه عده‌ای که عامدانه گام در قلمرو دشمن برداشته و با بالا و پایین‌رفتن شاخص ویژه‌خواری مطالبه می‌کنند برخورد کرد و پشت پرده واگذاری‌های کذایی و سهم‌بازی‌های چهارسال گذشته را افشا کرد تا دلالان سهم‌باز نتوانند اقتصاد کشور را از وضعیت نابسامانی که هست بدتر کنند.