گزارشی که جیمز کلاپر در قامت رییس جامعه اطلاعاتی امریکا به عنوان
گزارش سالانه در روز چهارشنبه 9 بهمن 1392 در معیت مایک فلین رییس آژانس
اطلاعات دفاعی امریکا (DIA)، جان برنان رییس سیا و رابرت مولر رییس اف بی
آی، به کمیته برگزیده اطلاعاتی سنا ارائه کرد، در کنار دیگر مسائل،
پنجرهای جدید رو به برنامه هستهای ایران میگشاید.
به
گزارش «تابناک»، پیش از این نیز، گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا در سال
2007 که تاکید داشت ایران از سال 2003 فعالیتهای خود را برای دستیابی به
بمب اتمی متوقف کرده است به عنوان یکی از مهمترین ارزیابیهای اطلاعاتی در
ایالات متحده، حتی تاکنون بازتابهای فراوانی در رسانههای دنیا و محافل
سیاسی داشته است.
در ابتدای بخشی از این گزارش 31
صفحهای که به برنامه هستهای ایران و کره شمالی پرداخته است، نهادهای
اطلاعاتی آمریکا مدعی شدهاند که ایران برای رسیدن به اهداف استراتژیک و
بلندمدت خود و برای کسب امنیت، پرستیژ و نفوذ منطقهای به دنبال کسب
قابلیتهایی است تا اهداف صلحآمیز خود را محقق سازد و به این توانایی دست
یابد که در صورت تمایل خود توانایی ساخت سلاح هستهای قابل حمل با موشک را
داشته باشد.
چنین تفسیری از برنامه هستهای ایران با آن چه که بعضی از منتقدین داخلی برنامه هستهای ایران بر آن اصرار دارند فاصله زیادی دارد.
در
همه سالهایی که بعد از بروز تنش بر سر برنامه هستهای ایران گذشته است، دو
نگاه افراطی و تفریطی بر ذهن عدهای حاکم بوده است. عدهای برنامه هستهای
ایران را برنامهای پرهزینه و غیراقتصادی دانستهاند که بهتر است کشور از
آن دست بکشد. این عده گاهی تا جایی پیش رفتهاند که ریشه همه خصومتها و
فشارهای خارجی بر کشور را در برنامه هستهای ایران دنبال میکردند در حالی
که تجربه همه سالهای بعد از انقلاب و به خصوص دوره پیش از ایجاد این تنش
نشان میدهد که تنش در روابط ایران و غرب مساوی با درگیری بر نامه هستهای
ایران نیست و حتی اگر روزی برنامه هستهای ایران هم نبود، غرب فشار بر
اقتصاد و نفوذ منطقهای ایران و مهار این نفوذ و پرستیژ را در دستور کار
خود داشت.
در طرف مقابل، عدهای حتی نرمشهای
موقت و تاکتیکی ایران در صحنه سیاست خارجی را به عزا مینشینند و برای مثال
حتی غنیسازی بیست درصدی را یک واجب عینی میدانند که معامله مقطعی در
مورد آن نیز یک گناه نابخشودنی دانسته میشود.
شاید
پاسخ مناسب به هر دوی این نگاههای دور از واقعیت، همان چیزی است که در
ارزیابی نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده به آن اشاره شده است. ایران در
کنار کسب همه مزایای فنآوری صلحآمیز هستهای به دنبال کسب امنیت، پرستیژ و
نفوذ منطقهای نیز هست.
بخشی از گزارش تهیه شده
توسط نهادهای اطلاعاتی آمریکا به این موضوع اشاره دارد که «پیشرفتهای فنی
ایران، این ارزیابی ما را تقویت کرده است که ایران قابلیت علمی، فنی و
صنعتی برای تولید نهایی سلاح هستهای را دارد. این مساله خواست سیاسی را به
موضوع محوری (در چنین هدفی) تبدیل میکند.»
با
توجه به این تفسیر جامعه اطلاعاتی آمریکا توجه به نظرات کارشناسانی دارای
اهمیت است که اظهار میدارند، توانمندی کامل هستهای سه بخش اساسی دارد: 1)
اشراف کامل بر فناوری و دانش هستهای و غنیسازی و چرخه سوخت. 2) توانایی
در سیستم حمل که این سیستم میتواند هواپیما، کشتی و یا موشک باشد. موشکی
که بتواند دقت، توانمندی و برد داشته باشد که ایران هم دانش آن را دارد و
هم میتواند بسازد و 3) توانایی در ساخت کلاهک هستهای. از میان این سه
بخش، سومی با قرائتهای متعارف از انپیتی و اسناد بینالمللی، غیرقانونی
محسوب میشود اما دو بخش اول قانونی است.
این
دسته از کارشناسان اصرار دارند که ایران تحت هر شرایطی باید دو مورد اول از
سه قابلیت فوق را برای خود حفظ کند. بر همین اساس است که اکنون موضع بعضی
از مقامات ارشد ایرانی این است که ایران تحت هر شرایطی غنیسازی را ادامه
خواهد داد و تاسیسات ایمن فردو نیز به کار خود ادامه خواهد داد.
این
وضعیت در برآورده شدن اولویتهای ایران در برنامه هستهای خود یعنی رفع
نیازهای صلحآمیز و کسب امنیت، پرستیژ و نفوذ منطقهای یعنی همان موارد
مورد اشاره در گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا موثر است و این با آن چیزی که
معدود مخالفان داخلی برنامه هستهای ایران و یا کسانی که در سوی دیگر طیف
افراط قرار دارند تفاوتهای زیادی دارد.